بهینه‌سازی محصولات و قیمت‌گذاری
بازطراحی پورتفوی محصولات و نظام قیمت‌گذاری یکی از حساس‌ترین و اثرگذارترین اقدامات راهبردی برای رشد یک بنگاه اقتصادی است. این استراتژی به سازمان کمک می‌کند منابع خود را بر محصولات ارزش‌آفرین متمرکز کند، از اتلاف سرمایه بر روی محصولات کم‌بازده جلوگیری نماید و همزمان با تعریف قیمت‌های بهینه، هم سودآوری پایدار و هم رضایت مشتریان را تضمین کند.

شناخت وضعیت موجود
نخستین گام، شناخت شفاف پورتفوی فعلی است. در بسیاری از شرکت‌ها، تنوع محصولات به‌مرور زمان بدون منطق استراتژیک شکل گرفته است؛ محصولاتی که شاید روزی ارزشمند بوده‌اند، اما امروز تنها هزینه ایجاد می‌کنند. بررسی دقیق هر محصول از منظر فروش، سهم بازار، حاشیه سود و جایگاه رقابتی، نقطه شروع بازطراحی است. این مرحله مانند نگاه در آینه است؛ مدیران می‌بینند کدام محصولات موتور محرک کسب‌وکارند و کدام صرفاً بار اضافی به دوش سازمان گذاشته‌اند.

ارزیابی عملکرد و سودآوری
پس از شناسایی سبد محصولات، باید هر یک بر اساس داده‌های واقعی تحلیل شوند. آیا این محصول حاشیه سود کافی ایجاد می‌کند؟ آیا مشتریان هنوز ارزش بالایی برای آن قائل‌اند؟ آیا رشد تقاضا وجود دارد یا بازار در حال افول است؟ این تحلیل نه‌تنها شامل شاخص‌های مالی است، بلکه بُعد برندینگ و جایگاه رقابتی را هم پوشش می‌دهد. محصولی که فروش زیادی دارد اما سود پایینی ایجاد می‌کند، شاید نیازمند بازنگری در قیمت‌گذاری یا حتی اصلاح ساختار هزینه‌ها باشد.

شناسایی شکاف‌ها و فرصت‌ها
پورتفوی محصولات باید مثل یک نقشه کامل دیده شود؛ جایی که هم تنوع متناسب با نیازهای بازار وجود داشته باشد و هم توازن میان محصولات پرریسک و پایدار برقرار گردد. گاهی مشاهده می‌شود که سازمان در بخشی از بازار حضور پررنگی دارد اما در بخش‌های دیگر که سودآوری بالاتری دارند، کاملاً غایب است. شناسایی این شکاف‌ها، به‌مثابه کشف مسیرهای رشد آینده است.

تصمیم‌گیری درباره حذف یا توسعه 
بازطراحی یعنی شجاعت در تصمیم‌گیری. برخی محصولات باید حذف شوند؛ حتی اگر سال‌ها جزو هویت شرکت بوده‌اند. این حذف منابع را آزاد می‌کند تا بر روی محصولات آینده‌دار سرمایه‌گذاری شود. همزمان، توسعه یا طراحی محصولات جدیدی که با نیازهای آینده بازار همخوانی دارند، بخشی مهم از این استراتژی است. این تصمیمات اگرچه دشوارند، اما بنیان سودآوری پایدار را می‌سازند.

بازنگری در قیمت‌گذاری
قیمت‌گذاری تنها یک عدد روی برچسب نیست؛ بازتابی از ارزش ادراک‌شده مشتری، موقعیت رقابتی و استراتژی کلان سازمان است. در این مرحله، باید میان سه بُعد توازن برقرار شود: ارزش برای مشتری، رقابت‌پذیری در بازار و سودآوری برای شرکت. در برخی موارد لازم است ساختار قیمتی ساده‌تر شود تا مشتریان بهتر انتخاب کنند؛ در موارد دیگر ممکن است معرفی مدل‌های پلکانی یا بسته‌های ارزش‌افزوده، به افزایش فروش و رضایت مشتریان منجر شود.

اجرای مرحله‌ای و مدیریت تغییر
تغییر در پورتفوی محصولات یا قیمت‌ها، همواره حساسیت مشتریان و کارکنان را برمی‌انگیزد. بنابراین اجرای تغییرات باید مرحله‌ای باشد. ابتدا با آزمون در بخشی محدود آغاز می‌شود، بازخورد جمع‌آوری می‌گردد و سپس در مقیاس وسیع‌تر اعمال می‌شود. این رویکرد ریسک کاهش فروش یا نارضایتی مشتریان را به حداقل می‌رساند.

پایش و بهبود مستمر
مانند هر استراتژی دیگر، بازطراحی پورتفوی محصولات و قیمت‌گذاری پایان ندارد. بازار، سلیقه مشتریان و رقبا دائماً در حال تغییرند. بنابراین شاخص‌های فروش، سهم بازار و سودآوری باید به‌طور مستمر پایش شوند تا سازمان بتواند با چابکی مسیر خود را تنظیم کند.

هم‌راستایی با استراتژی کلان
بازطراحی پورتفو و قیمت‌گذاری نباید به‌صورت جداگانه دیده شود؛ بلکه باید با استراتژی کلی سازمان هماهنگ باشد. هدف نهایی نه فقط افزایش فروش کوتاه‌مدت، بلکه ایجاد جایگاه پایدار در بازار، جذب مشتریان وفادار و رشد سودآوری در بلندمدت است.