هاروارد بیزینس ریویو: خطرات جایگزینی مشاغل سطح پایین با هوش مصنوعی

هاروارد بیزینس ریویو: خطرات جایگزینی مشاغل سطح پایین با هوش مصنوعی

هوش مصنوعی با سرعتی چشمگیر در حال تغییر شیوه‌های کاری ماست. اگر شما یک حرفه‌ای باتجربه با جایگاه تثبیت‌شده، سرمایه اجتماعی قوی و شبکه‌ای گسترده باشید، فعلاً در برابر جایگزینی توسط ماشین‌ها تا حد زیادی در امانید.

اما این امنیت برای نیروهای تازه‌کار وجود ندارد. پژوهش دانشگاه استنفورد نشان می‌دهد اشتغال کارکنان جوان در ایالات متحده، به‌ویژه در حوزه‌هایی که بیش از دیگران تحت تأثیر هوش مصنوعی هستند. مانند توسعه نرم‌افزار و خدمات مشتری طی سال‌های اخیر به‌طور قابل توجهی کاهش یافته است. همچنین بر اساس گزارش مجمع جهانی اقتصاد، بیش از نیمی از وظایف رایج در مشاغل ابتدایی (از جمله گزارش‌نویسی، جمع‌بندی تحقیقات، اصلاح کد، زمان‌بندی و پاک‌سازی داده‌ها) همین حالا هم توسط هوش مصنوعی قابل انجام است.

به باور ما، حذف این مشاغل صرفاً به‌منظور کاهش هزینه‌ها، خطای بزرگی است؛ خطایی که هم به شرکت‌ها و هم به جامعه آسیب خواهد زد. به جای کنار گذاشتن این موقعیت‌ها باید آن‌ها را بازطراحی کرد. چهار دلیل مهم برای این موضوع وجود دارد:

نخست، هر مدیر و متخصصی مسیر خود را از جایی آغاز کرده است. بهترین رهبران و کارشناسان امروز مهارت‌ها و بینش خود را از تجربه‌های ابتدایی و کارهای روزمره به دست آورده‌اند. حذف مشاغل پایه این زنجیره رشد را از بین می‌برد و نسل آینده مدیران را با کمبود تجربه‌های کلیدی روبه‌رو می‌سازد.

دوم، نوآوری اغلب از دل کارهای اولیه شکل می‌گیرد. نیروهای تازه‌کار، که هنوز درگیر ذهنیت‌های سنتی نشده‌اند، بهتر می‌توانند ناکارآمدی‌ها را ببینند و راه‌حل‌های تازه پیشنهاد کنند. برخلاف ماشین‌ها که خروجی یکنواخت تولید می‌کنند، انسان‌ها با تنوع و حتی اشتباهاتشان، بذر ایده‌های نو را می‌کارند.

سوم، محیط‌های کاری امروز چندنسلی‌تر از هر زمان دیگری است. حذف نیروهای جوان از سازمان، جریان انرژی تازه و تنوع دیدگاه‌ها را قطع کرده و فرهنگ سازمانی را به سوی یکنواختی و رکود می‌برد.

چهارم، کار تنها منبع درآمد نیست. کار معنا، ساختار و حس تعلق ایجاد می‌کند. اگر فرصت‌های شغلی ابتدایی از بین برود، میلیون‌ها جوان در معرض بیکاری و بی‌هدفی قرار می‌گیرند و تبعات اجتماعی آن می‌تواند به بیگانگی، ناآرامی و حتی افزایش جرم منجر شود.

برای حفاظت از مشاغل ابتدایی باید آن‌ها را متناسب با عصر هوش مصنوعی بازتعریف کرد. یعنی به‌جای محدود شدن به وظایف تکراری، به جوانان امکان داده شود تا منطق و چرایی کار را درک کنند. در رشته‌هایی مانند حسابداری و منابع انسانی نمونه‌های موفقی از این تغییر دیده می‌شود: هوش مصنوعی کارهای مکانیکی را انجام می‌دهد و کارکنان تازه‌کار فرصت می‌یابند روی تحلیل، مشاوره یا ارتباط انسانی تمرکز کنند.

مطالعات نشان می‌دهد که بهره‌وری واقعی زمانی حاصل می‌شود که ماشین و انسان به شکلی تکمیلی در کنار هم کار کنند: هوش مصنوعی وظایف روتین را سرعت می‌بخشد و انسان‌ها بر قضاوت، خلاقیت و تعامل متمرکز می‌شوند.

نکته اساسی آن است که مشاغل ابتدایی فقط برای انجام کار نیستند، بلکه برای پرورش افراد طراحی می‌شوند. تجربه فشار، ابهام و حتی شکست در آغاز مسیر حرفه‌ای، تاب‌آوری و مهارت تصمیم‌گیری را در افراد تقویت می‌کند. درست همان‌طور که کارآموزی پزشکان یا خبرنگاران جوان، با همه سختی‌هایش، به منبعی ارزشمند برای یادگیری و رشد تبدیل می‌شود.

اگر این موقعیت‌ها حذف شوند، آینده رهبری، نوآوری و همبستگی اجتماعی تضعیف خواهد شد. هوش مصنوعی می‌تواند ابزار تحول باشد، اما هدف اصلی باید افزایش ارزش انسانی باشد، نه حذف آن. این یعنی بازطراحی، حفظ و احیای جایگاه مشاغل ابتدایی.

در نهایت، هیچ‌کس دقیقاً نمی‌داند آینده کار در پنج یا ده سال آینده چه خواهد بود. اما یک اصل همچنان صادق است: بهترین راه برای پیش‌بینی آینده، ساختن آن است. محافظت از مشاغل ابتدایی دفاع از گذشته نیست، بلکه اقدامی برای شکل‌دادن آینده‌ای عادلانه‌تر، هوشمندانه‌تر و پربارتر است.

لینک مقاله در هاروارد بیزینس ریویو